سفارش تبلیغ
صبا ویژن




روز اول که رفتیم مدرسه، معلممون گفت یه س هست که دندونه داره
گفتم اشکال نداره،
گفت بعد یه ث هم هست که نقطه داره ها
گفتم خوب این هم اشکال نداره ...
بعدش گفت یه ص هم هست که قلمبه است. نه دسته داره نه نقطه داره
گفتم : اجازه ! پس اون C که آدم ویتامینه می خوره چی میشه ؟
بغل دستیم گفتش که بچه جون سه نکن !
تازه فهمیدم که یه سه های دیگه هم هست.
تازه اینا که چیزی نیست، تو حساب هم داریم. 1... 2 ... 3 !!

فرض کنید یه خواهر یا برادر 3 - 4 ساله تو خونه داشته باشی، از قضا یه از خدا بی خبری (!) براش سی دی کارتون و فیلم بیاره. مثلا کلاه قرمزی و سروناز ! بعد تازه میشی مثل من، صبح و ظهر و قبل از خواب ...
نمی دونم برای چندمین بار بود که داشتم فیلم رو می دیدم. رسید به این جاش، فکر کردم شاید داره قصه زندگی ما آدما رو میگه ! همین چند روز پیش یکی از رفقا مسیج فرستاده بود :

عزیزم، زندگی مثل یه دیکته است. هی غلط مینویسیم هی پاک میکنیم. دوباره مینویسیم باز پاک میکنیم غافل از اینکه یه روز داد میزنن ورقه ها بالا ...


ناصر | چهارشنبه 86 مرداد 10 | ساعت 12:53 عصر | نظرات []




1.       به نام خالق علی (علیه السلام)

2.       سلام

3.       خوش یمن ترین 13 تمام اعصار رو به همه تبریک میگم. به خصوص به تمام پدر ها، حتی به اونایی که پدر نیستند اما پدری میکنند. راستی یه سوال! تا حالا به کلمه علی فکر کردی؟ چه حسی بهت میده ؟

4.       اعتکاف امسال هم شروع شد. باز مثل پارسال جا موندم. نمی دونم تا کی قراره بند این دنیا و مشغولیت ها و مسئولیت های دنیایی بود. ولی خوب مگه خیلی های دیگه که رفتند، مشغولیت یا مسئولیتی نداشتند ؟! شاید هم یکی دیگه نمی خواد. شاید هنوز مونده تا قابل بشم. شاید ... بهرحال گذشت. تا سال دیگه ...

5.       همیشه شروع کردن برام سخت بوده. کلی با خودم کلنجار رفتم که با چی و چطوری شروع کنم. اینقدر که شروعم 10 – 20 روزی عقب افتاد تا امروز. شاید خیلی هم بد نشد. حالا هم یه بهونه خوب برای شروع داشتم و هم زمانی مناسب. چه روزی بهتر از امروز ...

6.       میگن سلام سلامتی میاره. بازم سلام ...


ناصر | شنبه 86 مرداد 6 | ساعت 1:56 عصر | نظرات []



<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های وبلاگ